آبنبات دوست داشتنیه و لذت بخش، اینکه بارها و بارها درون دهان گذاشته بشه و بیرون بیاری تا مزه شیرنش را در دهان داری در دست بگیری و دوباره تکرار کنی، مثل وقتی که تو را ببینم و موقع رفتن قدمهایت را نگاه کنم چرخش بدنت را، بادی که در موهایت می پیچد، با قدم پای راستت دست چپت حرکت کند و برعکسش، فاصله این قدم تا قدم بعدی همان شهد و شیرینی را تداعی میکند، به قدمهایت چشم بدوزم تا در انتهای کوچه بپیچی و من چشمانم را ببندم و بارها و بارها در ذهنم تکرار کنم