پایان چراغ
الا چراغ خانه من
که در هزار خانه چراغان کرده است.
"نوید"
چراغی که از خون جوانان سبز تغذیه میکند تا صبح پیروزی روشن خواهد ماند.
استبداد یا استعمار مستقیم
اگر حق انتخاب یکی از دو گزینه فوق موجود باشد کدامیک را انتخاب میکنید؟
بنظر من استعمار مستقیم که نتیجه آن کشور هند با یک میلیارد جمعیت ودارا بودن برترین دمکراسی جهان است بمراتب بهتر از استبداد ایدئولوژی مثل کره شمالی است که اگر با همتای جنوبی اش مقایسه کنیم متوجه خواهیم شد و نوع وطنی آن وکشورهای همسایه عربی با رواج دروغ /ریا/سنگسار/قتل /ندادن حق رای به زنان/تجاوز /شکنجه و.....بدترین شرایط را برای ملت رقم زدند.
استعمار ایرانی در دهه ۵۰ در جنوب ایران حتی کوچکترین شهرهای نفتی سیستم فاضلاب داشتند وبعد از ۳۰ سال تهران فاقد آن میباشد ودر هر محله استخر و سینما و باشگاه وجود داشت البته نه فقط برای ملت ولی مردم هم استفاده کردند و هنوز هم می کنند.
نحسی 13
توصیه پدرانه:حتما همراه دوستان وخانواده بیرون بیائید۱- چون بیشتر خوش میگذرد ۲-اگه برادران ارزشی (بخوانید بی ارزش )قصد حمله یا احیانا بازداشت(بخوانید شکنجه وتجاوز)شما یا همراهان را داشتند بدلیل رابطه نزدیک و تعداد دوستان مانع میشوید .۳-موقع برگشت که همه متفرق میشوند کفتارها حمله می کنند ولی با هم بودن مانع میشود۴-ماسک و روبان و لباس سبز یادتون نره
سبز باشید.
دختر بس
اینکه هموطنان لر وبختیاری از دختر بس برای نام استفاده میکنند غصه ای است که قصه ای دارد و ریشه آن در شرایط سخت زندگی عشایری است آنجا که مادر باید قبل از تهیه غذا هیزم تهیه کند وآب از چشمه بردارد وهمزمان از بچه نگهداری کند و.....آنهم در نبود پسری که گوسفند را به چرا ببرد وگندم دروکندشاید آرزوی داشتن فرزندی پسر قابل تحمل ونام گذاری دختر بس برای ۴یا پنجمین فرزند دختر قابل تحمل تر.
راستی خدابس نیز بعد از دختر بس می آید وقتی بچه بعدی هم دختر باشد.
پیروز تکثیر شد
چه بزرگوار پدر ومادری که راضی شدند وجود فرزند دلبندشان در چند جا وبا چند نفر ادامه حیات بدهد
گاهی از صرف چند لحظه وقت برای خانواده /دوست/آشنا/همسایه و هموطن خود دریغ داریم.اما پیروز فقط بیست وچند سال زندگی کرد وبقیه را به دیگران واگذار کرد .یادش گرامی باد.
مسجد شیعه ومسجد سنی مهم نیست
مهم اینست که طبیعت حکومتهای ایدئولوژیک چه از نوع مذهبی مانند یهودی /مسیحی /مسلمان ویا غیر مذهبی یکی هستند ودر نهایت به استبداد و دیکتاتوری ختم میشود.هر گاه ایدئولوژی حاکم شد راهی جز نفی بقیه عقاید ندارد .ابتدا از نفی شروع میشود ودر صورت احساس خطر حذف میکند عقیده را نمی شود حذف کرد ولی صاحبان عقیده را به راحتی.
سعی کنیم عادت گفتن "مرگ بر" هر کسی را فراموش کنیم وفقط درود بفرستیم هر چند سخت به نظر بیاید اما شدنی است.اینهم میراث ۳۰ سال گذشته است .۱۳آبان نزدیکه درود بر همه سبزها.
سفر/سیر/سروصدا
همه اینها یکطرف وقتی طلب روزنامه بکنی بگویند در مسیر رفت وبرگشت یکبار روزنامه توزیع میشود شرکت آسمان است دیگر.همه چیزمان باید جور باشد مثل رئیس دولتمان.![]()
برای قاط زدن یکی ازمواردقوق کافیست اما چیزی که حکم آب یخ داشت حضور ۲مهماندار زن ومردی بود که درنهایت مودب بودن خنده رو هم بودند.راستی هواپیمای آسمان بود و۷۲جای مسافر داشت.
انتظارات
گفتارنیک /پندارنیک/کردار بد
روزهای پس از۲۲خرداد۱۳۸۸درکلیه اعتراضات شاهد برخوردهای انسانی مردم با همدیگر بودیم مانند رعایت حقوق دیگران حتی گذشت از حق خود ومحافظت از خانمها در برابر هجوم لباس شخصی ها وبرعکس آن کمک خانمها دردفاع از مردان و.... اما به محض ورود به خانه تحمیل نظریات وپایمال کردن حقوق حتی نزدیکان شروع میشود وروز بعد موقع ورود به چهارراه وپمپ بنزین حق سایرین را نادیده میگیریم.حتی به خودمان اجازه میدهیم بگوئیم شما نرو راهپیمائی چون خطرناک است؟؟چرا چون پدر ُمادرُیا خواهر وبرادر بزرگتریم.حق داریم برای شما تکلیف تعیین کنیم زهی خیال باطل .پس چرا میخواهیم دولت یا حکومت عوض کنیم آنها هم که میخواهند ولی وقیم ما باشند.
در این سی سال چه بر ما گذشته وچند سال باید بگذرد تا همان باشیم که در حرف میگوئیم.؟؟؟؟؟
یاد وخاطره بعد از آخرین سفر
سفری که شروعش درمرداد۱۳۱۴باتولد آغازشدو درادامه مهندسی راه وساختمان درسال۱۳۳۸از دانشگاه تهران بانی ۵۰سال کار وتلاش وسازندگی شد.درمهر ۱۳۸۸آخر این سفر باآرزوی جشن نیم قرن فارغ التحصیلی که قرار بود سه ماه دیگر برگزار شود و بدون حضورش اجرا خواهد شدبه اتمام رسید.
وقتی دست آدمی ازاین دنیا کوتاه میشود تمام گفتار وکردار بدش توسط دوستان ونزدیکان فراموش وتنها چیزی که میماند تعریف است وتمجید/تعریفی که گاهی به افراط کشیده می شودوهمه در این زیاده روی اتفاق نظر دارندبخصوص اگر نکات مثبت بیشتر از منفی باشدوبا این عمل سعی میکنیم رفتارهای نامناسب خودمان را مخفی کنیم.اگر انسان زمان مرگ خود و اطرافیانش را بداند قطعا رفتار مناسبتری خواهد داشت ولی زیبایی زندگی به همان قهر وآشتی واتفاقات غیرمنتظره است.آقای مهندس حسینی درمجموع (۲۳سال همکاری )انسان خوبی بود با همه نکات مثبت ومنفی که در همه ما وجود دارد.با گفتاری رک وگزنده واینکه هیچگاه نتوانست ناراحتی خود را بروز ندهد.حوصله فراوان در توضیح مسائل وذکر جزییات مانند کشیدن کروکی با دست که شاید گذشت سالیان هم برای فراموش کردن کافی نباشد.
یادش گرامی باد.