همه مادمکراسی را خوب حرف میزنیم وزوزگویی را خوب عمل میکنیم.

روزهای پس از۲۲خرداد۱۳۸۸درکلیه اعتراضات شاهد برخوردهای انسانی مردم با همدیگر بودیم مانند رعایت حقوق دیگران حتی گذشت از حق خود ومحافظت از خانمها در برابر هجوم لباس شخصی ها وبرعکس آن کمک خانمها دردفاع از مردان و.... اما به محض ورود به خانه تحمیل نظریات وپایمال کردن حقوق حتی نزدیکان شروع میشود وروز بعد موقع ورود به چهارراه وپمپ بنزین حق سایرین را نادیده میگیریم.حتی به خودمان اجازه میدهیم بگوئیم شما نرو راهپیمائی چون خطرناک است؟؟چرا چون پدر ُمادرُیا خواهر وبرادر بزرگتریم.حق داریم برای شما تکلیف تعیین کنیم زهی خیال باطل .پس چرا میخواهیم دولت یا حکومت عوض کنیم آنها هم که میخواهند ولی وقیم ما باشند.

در این سی سال چه بر ما گذشته وچند سال باید بگذرد تا همان باشیم که در حرف میگوئیم.؟؟؟؟؟